در اپیزود «اغفال» از نمایشنامه کمدی پزشک نازنین، ماهیت عمل اغفال و راز و رمزهای دلبری از زنی آبرومند و متاهل به شکلی طنزآمیز بررسی میشود. من نقش آن زن بینوا/موش آزمایشگاهی را داشتم!
صنمرشتی یک کارگر جنسی و زنی بدنام است که تبدیل به کابوس بانوی خانه شده. زنی که از قضا سر جنگ و بلوا ندارد. یک جورهایی حوصلهاش را هم ندارد! از بچهای که قرار است نشانی از مردانگی آقای خانه...
در دیستوپیایی توتالیتر که آدمهایش یاد گرفتهاند نبینند و ندانند و نشنوند، یک روز صبح گرهگوار سامسا از خواب بیدار شد و دریافت که دیگر سوسک نیست! من گرهگوار سامسا بودم.